وقتی پلیس رسید او در حال خیانت بود…
به گزارش ماجراجو، محمدهادی جعفرپور، وکیل در خبرآنلاین نوشت: اصغر و سجاد سالهاستکه از روستا به شهر آمده. صبح تا غروب مشغول کارگری در ساختمانهای در حال احداث و شبها نیز در ساختمانهای نیمه کاره به عنوان نگهبان سر میکنند.
روایت اصغر
پنجشنبه شب از سر ساختمان همراه با سجاد تَرکِ موتور نشستیم تا خیر سرمون بعد از یک هفته حمالی و کارگری، یک شب خواب راحت داشته باشیم.
وارد کمربندی که شدیم این خانم روی جدول نشسته بود که یکدفعه افتاد زمین، رنگ به صورت نداشت و زیر لب چیزهایی میگفت.
ولی اصلا معلوم نبود چی میگه، به سجاد گفتم تا تلف نشده زنگ بزنیم اورژانس که با دست اشاره کرد آب میخواد، سجاد نشست ترک موتور ورفت از دکهی کنار جاده آب و آبمیوه براش گرفت.
آبمیوهاش که خورد یکم سرحال شد و شروع کرد به تعریف که پدرش بهش نظر داشته و از خونه فرار کرده.
به برادرش که شهرستان سرباز هست خبر داده و قراره فردا صبح برسه تهران، امشب جای خواب نداره. سجاد و اصغر، دختر را ترک موتور سوار میکنند و راهی میشوند.
روایت شاکی
من کنار جاده منتظر دوستم بودم که داشت با ماشین میآمد دنبالم که این دوتا با موتور جلوی من ترمز کردند و شروع کردن به اذیت ومتلک گفتن.
ترسیده بودم که بلایی سرم بیارند و تصمیم گرفتم تا رسیدن دوستم سرگرمشون کنم و یکی اشون بهم آبمیوه تعارف کرد و آبمیوه را که خوردم دیگه یادم نیست چی شد.
روایت شاهدِ شاکی
نازی به من پیام داد که کیف پولش و گم کرده وگوشیاش هم شارژ پولی نداره، بهش پیام دادم، برام لوکیشن بفرست تا بیام دنبالت.
چند متر قبل از جایی که لوکیشن نازی بود دیدم این دوتا پسر، نازی را که انگار بیهوش بود سوار موتور کردن و راه افتادن، هرچی به خط نازی زنگ میزدم جواب نمیداد.
به راننده تاکسی گفتم تعقیبشون کنه، وقتی رسیدند به آن ساختمان زنگ زدم ۱۱۰که مامورها گرفتنشون…
شاکی: این دوتا داخل آبمیوه قرص خوابآور ریخته بودند و من و بیهوش کرده بودند که بلا سرم بیارند حتی لباس هام…
قرار بازداشت
گرچه ادلهی پرونده چندان محکم نبود. اما بازپرس، گزارش پلیس که لخت بودن شاکیه را گواهی کرده بود. به انضمام اظهارات شاهد و اقرار متهمین به دادن آبمیوه به شاکیه را قرینهای بر انتسابِ اتهام آدم ربایی و شروع به زنای به عنف علیه متهمین دانسته. قرار بازداشت این دو را صادر کرده بود.
برخی مواقع تکههای پازل پرونده، طوری ساده و بیخود کنار هم چیده میشود که بیشتر به قصه و افسانه شبیه است تا واقعیت.
اما آنچه برای اصغر و سجاد در شرف وقوع بود عین واقعیت بود نه قصه و افسانه. طناب دار یا چندین سال حبس به همین راحتی در انتظار این دو جوان ساده و صادق بود تا اینکه…
علیرغم اینکه اظهارات شاکی و شاهد کمترین تعارضی با هم نداشت. ساعت تماس شاهد پرونده با پلیس۱۱۰با فاصلهی زمانی که سجاد و اصغر وارد ساختمان شده بودند شک برانگیز بود!
شاهد مدعی بود با تاکسی متهمین را تعقیب کرده است. اما زمان تماس وی با پلیس تقریبا یک ساعت پس از رسیدن بچهها به ساختمان بوده که راجع به دلیل این تاخیر هیچ توضیحی در پرونده دیده نمیشد!
همین نکته را با بازپرس در میان گذاشته از اصغر و سجاد خواستم تا لحظه به لحظهی آن یک ساعت را جزء به جزء تعریف کنند.
روایت سجاد
وقتی رسیدیم ساختمان، دختره گفت صبح تا حالا هیچی نخورده و گرسنه است، اصغر شروع کرد به درست کردن اُملت. منم رفتم سرکوچه نون خریدم.
وقتی برگشتم دیدم دختره لباس هاش ناجوره با اصفر غیض کردم که این چه وضعی…
روایت اصغر
وقتی سجاد نبود دیدم دختره حرفهای ناجور میزنه و منم از ترسم رفتم داخل دستشویی منتظر نشستم. تا صدای موتور سجاد که شنیدم آمدم بیرون!
داخل سینی بشقابِ اُملت ونون گذاشتم تا سجاد برای دختره ببره که سجاد … .
وارد اتاق که شدم دیدم دختره بدون لباس روی تشک خوابیده، اصغر و صدا زدم که بیاد ببینه چی شده که همون موقع پلیس سر رسید!
گزارش مامورین
در حالیکه شاکی بیهوش در وضعیتی نامتعارف روی تشک خوابیده بود، متهمین کنار وی بازداشت و به ادارهی آگاهی دلالت شدند!
همراه با وسایل شاکیه، پاکت آبمیوهای که آغشته به قرص خوابآور میباشد. ضمیمهی پرونده شده، جهت دستور قضایی به حضور ارسال میشود.
اینکه برخلاف روند پروندههای کیفری، بازپرس با خواستهات مبنی بر استعلام از سوابق و سجل کیفری شاکی و شاهد موافقت کند مستلزم ادله و قرائن محکمه پسند است.
تحقیق وکیل
لذا برای طرح چنین خواستهای و به عبارتی تنها شانس رهایی متهمین از پرونده معرفی دکه داری بود که سجاد از آنجا آبمیوه و آب خریده لذا آدرس دکه را گرفته و راهی شدم.
پس از معرفی خودم به دکه دار ابتدا تصویر پاکت آبمیوهای که ضمیمه پرونده شده بود را به وی نشان دادم. پرسیدم بین آبمیوههایی که میفروشد چنین بِرَندی دارد.
اولین گام موثر پرونده پاسخ منفی دکه دار بود. سپس راجع به شبی که سجاد از وی خرید کرده توضیح داده از او خواستم تا به عنوان شاهد کمکم کند.
اظهارات دکه دار به عنوان شاهد موجب شد تا بازپرس با درخواست استعلام از سجل کیفری و سوابق شاکی وشاهد موافقت کند. اما…
کمتر از۲۴ساعت پس از صدور دستور بازپرس هردو خط تماس شاکی و شاهد که در پرونده ثبت کرده بودند خاموش شد.
جعلی و غیر واقعی بودن نشانی اعلامی هر دو سبب شد تا علیرغم صدور قرار منع تعقیب به جهتعدم وقوع جرم، بازپرس طی دستوری به ضابطین قضایی دستور شناسایی و ردیابی شاکی وشاهد را صادر کند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰