Thank you for the auspicious writeup. It in fact was a amusement account
it. Look advanced to far added agreeable from you!
However, how can we communicate?
my homepage – James R. Johnson
به گزارش ماجراجو – وقتی پای پایان بندی غم انگیز فیلم ها به میان می آید، فیلمسازان تلاش می کنند یکی از دو پاسخ ممکن را از مخاطبان دریافت کنند.
روزیاتو نوشت: سوءاستفاده گرانه ترین گزینه این است که فیلم با پایان بندی خود باعث گریه مخاطب می شود، پایان بندی که مخاطب انتظارش را داشته اما امیدوار بوده که رخ ندهد. اما لحظات غم انگیز و گریه آور ابزاری بسیار خطرناک و ریسکی است.
برخی فیلم ها از این پایان بندی های غم انگیز به شکلی ترسناک استفاده می کنند که اثر آن ها فراتر از آن چیزی است که کارگردان انتظار دارد و بسیاری از مخاطبان می گویند که این پایان بندی آنقدر تاریک بوده که دیگر توان تماشای دوباره آن را ندارند.
در حالی که پایان بندی هایی که اشک مخاطب را در می آورند بسیار مناسب و خوب هستند، برخی پایان بندی ها ضربه عاطفی سهمگین شان را خیلی محکم تر از آنچه که باید به شکم بیننده وارد می کنند و به همین خاطر آن فیلم دیگر قابلیت تماشای دوباره اش را برای آن مخاطبان از دست می دهد.
گاهی اوقات فیلم ها رفته رفته و به شکلی بی نقص شرایط را آماده کرده و در نهایت به پایان بندی تاریکشان می رسند اما برخی دیگر در لحظه ای با افسرده کنندگی بیش از حد به پایان می رسند که شاید مخاطب انتظارش را ندارد.
موضوع این است که وقتی فیلمی پایانی بسیار غم انگیز و افسرده کننده دارد که مخاطبان از همان ابتدا انتظارش را داشته اند، دیگر دوباره به تماشایش نخواهند نشست، حتی اگر از همان ابتدا به عنوان یک فیلم گریه آور بازاریابی شده باشد.
وقتی پای غم انگیزترین و تاریک ترین پایان بندی های تاریخ سینما به میان می آید گزینه های بسیاری وجود دارند اما در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۲ فیلمی آشنا کنیم که به خاطر پایان تاریک و افسرده کننده شان دیگر هرگز به سراغشان نخواهید رفت.
دنی ویلنوو یکی از بهترین کارگردانان هالیوودی این روزهاست و تریلر Prisoners ساخته او در سال ۲۰۱۳ که اولین فیلم مشهور هالیوودی اش بود به عنوان یک تریلر پرتنش و تاریک در تاریخ این ژانر ماندگار شد. فیلم Prisoners هیو جکمن را در نقش دوور دارد، پدری که دخترش ربوده شده و مفقود است. جیک جیلنهال نقش کارآگاه لوکی را بازی می کند، بازرسی که روی این پرونده کار می کند.
وقتی دوور به این باور می رسد که رباینده را می شناسد و او را ربوده و شکنجه می کند تا واقعیت ماجرا را بفهمد، از قبل مرموزتر و تاریک تر می شود. اما وقتی حقیقت فاش می شود، یکی از ترسناک ترین و غم انگیزترین پایان بندی های تاریخ سینما شکل می گیرد که سرنوشت او را مبهم نگه داشته و به تصور مخاطب واگذار می کند. تماشای این فیلم دشوار است اما پایان بندی آن باعث می شود دیگر هرگز نخواهید یک بار دیگر به تماشایش بنشینید.
نیکلاس کلیج برای بازی اش در نقش بن سندرسون در فیلم Leaving Las Vegas برنده جایزه اسکار شد، که از آن زمان به خاطر پایان بندی تاریکش مشهور شده است. بر اساس رمانی از جان اوبراین، این فیلم داستان یک سناریست هالیوودی الکلی با بازی کیج و یک روسپی لاس وگاسی با بازی الیزابت شو را روایت می کند که زندگی بسیار دشواری دارند و بعد از ملاقات با هم، سعی می کنند در زندگی شان به هم کمک کنند. اما فیلم با یک تراژدی مطلق به پایان می رسد که از افسرده کننده ترین و غم انگیزترین پایان بندی های تاریخ سینماست. اگر این فیلم را تماشا کنید و به چیزی معتاد باشید بدون شک بر شما و آینده تان تاثیرگذار خواهد بود.
وقتی پای فیلم هایی به میان می آید که به خاطر تاریکی بیش از حدشان، مخاطبان تنها یک بار تماشایشان می کنند، کمتر فیلمی از این لحاظ به پای The Road می رسد. این فیلم به خاطر منبع اصلی روایتش از همان ابتدا قرار بود پایانی ویرانگر و غم انگیز داشته باشد. بر اساس رمانی از کورمک کارتی به همین نام، داستان فیلم در یک فضای پساآخرالزمانی روایت می شود، جایی که مردی بی نام همراه با پسرش در حال عبور از خاک ایالات متحده و در جستجوی مکانی امن برای زندگی هستند.
در این مسیر، آن ها در هر گوشه ای با جنگجویان آدمخوار و مرگ مواجه می شوند. هر دقیقه از The Road مملو از تاریکی است اما تا جایی که پای پایان بندی های تاریک در میان باشد، این فیلم پایان بندی متمایزی دارد و به همین خاطر تماشای آن بیش از فیلم های بالا شما را دچار افسردگی می کند. در پایان این فیلم حس می کنید از احساسات خالی شده اید و به شدت احساس درماندگی می کنید.
اجتناب ناپذیر بودن مرگ یکی از متداول ترین تم ها در فیلم های با پایان های غم انگیز است و Never Let Me Go این ایده را در کامل ترین شکل ممکن به کار می گیرد. «تاریک» و «حزن انگیز» مناسب ترین کلمات برای توصیف این فیلم و پایان بندی آن هستند که باعث می شود برای لحظاتی به انسانی بی احساس، رنج کشیده و افسرده تبدیل شوید.
با استفاده از ژانر علمی تخیلی برای روایت شبه پادآرمانشهری داستان، این فیلم یک درام بین شخصی بسیار تاثیرگذار نیز هست. چیزی که تماشای دوباره این فیلم را دشوار می سازد، این است که پایان بندی آن تمام تصورتان تا آن لحظه را از فیلم تغییر می دهد. ماهیت اجتناب ناپذیر و غیرقابل فرار مرگ، حتی در جامعه ای که طول عمر را به مقدار قابل توجهی افزایش داده نیز به اندازه دنیای واقعی تاریک است.
برخی پایان بندی های فیلم های غم انگیز بسیار مبهم هستند و این ابهام بدین خاطر است که شاید پایان داستان چنان تاریک است که توصیف و به تصویر کشیدن آن امکان پذیر نیست. یکی از فیلم هایی که چنین شرایطی دارد فیلم The Wrestler است که همزمان می توانید دوست نداشته باشید تماشایش کنید و چندین بار به تماشایش بنشینید.
تماشای اینکه رندی بدن رنجور و خرد شده اش را برای بدست آوردن پول شکنجه می کند بسیار ویرانگر است اما کارگردان فیلم، دارن آرونوفسکی، با پایانی باز برای تفسیر مخاطب، بیش از پیش چاقوی فرو رفته در بدن رنجور رندی و احساسات مخاطب را می چرخاند تا آسیب بیشتری وارد کند. اگر چه اکثر بهترین فیلم های ورزشی دارای پایان بندی های شاد و امیدوار کننده هستند، The Wrestler می گوید که آخرین رقص رندی همانی است که دیدید.
پایان بندی های غم انگیز می توانند به خاطر مرگ یا اجتناب ناپذیر بودن آن تاریک باشند اما پایان Gone Girl در میان این چنین فیلم هایی منحصربفرد است. می توانید به یک اندازه از پایان بندی این فیلم خوشتان بیاید و از آن متنفر باشید. اینکه تماشا کنید یک شخصیت بدترین انتخاب های ممکن را بکند باعث می شود که مخاطب احساس درماندگی و خشم کند.
Gone Girl داستان یک رابطه زناشویی دو سر سمی است و بدین خاطر نهایت رذالت و ویژگی های شخصیتی منفی دو شخصیت اصلی داستان به تصویر کشیده می شود. اگر چه دختر گمشده فیلمی خوش ساخت، پیچیده و پرتنش است اما هرگز در زمره آن دسته از فیلم های دیوید فینچر قرار نمی گیرد که بتوانید بارها و بارها آن را تماشا کنید و لذت ببرید.
تریلرها و فیلم های اکشن اغلب برای تامل کردن و انعکاس شرایط احساسی شخصیت های خود صبر نمی کنند اما A Simple Plan بارها و بارها به مخاطب خود یادآور می شود که چقدر تاریک است. وقتی از پایان بندی های غم انگیز فیلم ها صحبت می کنیم، فیلم A Simple Plan بسیار تاریک تر از فیلم های دیگر است.
پوچی یکی از تم های قدرتمند در سینامست اما وقتی پای پوچی در پس زمینه یک سری خیانت ها و قتل ها در میان باشد، می تواند مخاطب را به شدت درمانده کند. اگر چه A Simple Plan بیشتر به عنوان یک فیلم کالت کلاسیک به یاد آورده می شود، اما پایان بندی به شدت تاریکش باعث می شود که در مقایسه با فیلم های هم عصر و مشابهی مانند Fargo تماشای دوباره آن دشوار باشد.
لارس فون تریر کارگردانی است که به خاطر پایان بندی های تکان دهنده فیلم هایش شناخته می شود اما با فیلم Dancer In The Dark او این غم انگیز بودن پایان داستان را به مرحله تازه ای می برد که در فیلم های قبلی اش تجربه نکرده بودیم. کمتر کسی است که این فیلم را ببیند و به پایان بندی تاریکش اشاره نکند. با تماشای این فیلم عاشق بیورک می شوید (اگر از قبل عاشقش نباشید) اما دیگر هرگز این فیلم را تماشا نمی کنید.
این فیلم پدال غم انگیزی و افسرده کنندگی را تا آخر فشار می دهد و تا زمانی که پایان بندی تکان دهنده اش از راه نرسد، پا را از روی آن بر نمی دارد، پایان بندی که اگر توسط فون تریر خلق نمی شد می توانست پایانی آبکی و بی تاثیر باشد. علیرغم این که تا پیش از این فیلم تجربه بازیگری نداشت، بیوکر بازی تحسین برانگیز و غیرمنتظره ای در فیلم ارائه می دهد که باعث می شود پایان بندی فیلم بیش از پیش تاریک و تاثیرگذار باشد.
اگر چه از نگاه بسیاری از سینمادوستان در زمره بهترین فیلم های تام هنکس قرار می گیرد، اما Philadelphia بیشتر به خاطر پایان تاریکش شناخته می شود. پایان بندی این فیلم دلتان را به درد می آورد مخصوصاً وقتی موسیقی پایانی فیلم را می شنوید.
پیروزی بی ارزش بهترین توصیف برای پایان بندی فیلم جاناتان دمی در مورد بحران ایدز است و این فیلم به شکلی بی نقص و زیبا در پایان داستان، پیروزی را با تراژدی ترکیب می کند. به کمک موسیقی متن تکان دهنده و احساسی نیل یانگ، مخاطب در پایان فیلم احساس های متناقضی را در درون خود حس می کند که به شدت ویرانگر و درمانده کننده است.
برخی از پایان بندی های غم انگیز و تاریک سینما بسیار واضح و قابل انتظار هستند اما برخی دیگر چنان غیرمنتظره هستند که برای مدت ها در قلب مخاطب باقی می مانند. Atonement فیلمی بسیار تحسین برانگیز و باکیفیت اما به شدت تاریک است. این فیلم که داستانش در طی یک قرن روایت می شود، در واقع به عواقب اشتباهات دوران جوانی می پردازد که زندگی بسیاری را ویران می کند.
بدتر اینکه این فیلم هرگز پایانی بر این تراژدی ها خلق نکرده و اصرار دارد که همه چیز در پایان فیلم به بدترین شکل ممکن خاتمه یافته است. Atonement می توانست آبکی و ملودرامیک باشد اما نویسندگی بی نقص باعث شده که یک قدرت افسرده کننده و ویرانگر بسیار قوی داشته باشد که نمی گذارد بیش از یک بار آن را تماشا کنید.
سینمای گرایش های جنسی در سال های اخیر بسیار برجسته شده است و Brokeback Mountain یکی از اولین فیلم هایی بود که در سطح اول هالیوود به این تم ها می پرداخت. داستان فیلم در مورد دو شخصیتی است که عشق ممنوعه شان مورد اعتراض و مخالفت خانواده و جامعه شان قرار می گیرد و به همین دلیل از هم دور می افتند که داستانی قدیمی و کلیشه ای به نظر می رسد اما پایان بندی تاریک Brokeback Mountain با برخی از کلاسیک ترین تراژدی های رمانتیک تاریخ سینما برابری می کند.
سادگی داستان چیزی است که باعث می شود این داستان بیش از پیش قابل درک و تاثیرگذار باشد و بسیاری از مخاطبان نمی توانند واقعیت های تاریکی که در این فیلم به تصویر کشیده می شود را تحمل کنند.
اگر چه هدف فیلم از همان ابتدا همین بود اما واکنش برخی مخاطبان به فیلم Requiem For A Dream ساخته دارن آرونوفسکی به شدت تکان دهنده و ویرانگر بود. بعد از تماشای این فیلم هم جسماً و هم روحاً احساس بیماری و ناخوشی خواهید کرد. سینما در سال های اخیر از زوایای مختلف به تصویر مصرف مواد مخدر و اعتیاد پرداخته است اما هیچ فیلمی نتوانسته به اندازه این فیلم رُک، تکان دهنده و ویرانگر باشد.
این فیلم عامدانه از لحاظ احساسی مخاطب را مانند شخصیت ها شکنجه می کند و در انتهای تونل هیچ خبری از نور و روشنایی نیست و به همین خاطر جای تعجب ندارد که مخاطبان در همان بار اول تماشا دیگر از آن سیر شده و هرگز برای تماشای پایان بندی به شدت تاریک و افسرده کننده اش باز نخواهند گشت.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب هوش مصنوعی
Thank you for the auspicious writeup. It in fact was a amusement account
it. Look advanced to far added agreeable from you!
However, how can we communicate?
my homepage – James R. Johnson
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 3 انتشار یافته : ۱